به گزارش خبرگزاری مهر، یکصد و هشتاد و هشتمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع تبیین و بررسی دیدگاه علامه در باب اعتباریات با ارائه حجت الاسلام والمسلمین عبدالله فتحی و با حضور اعضای گروه چهارشنبه ۱۸ تیرما ه جمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه جلسه در پی میآید:
ادراکات اعتباری در کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»:
کل کتاب اصول فلسفه در صدد طرح این مطلب است که ارتباط اندیشههای انسان با واقعیت چگونه است. علامه طباطبایی میگویند قسمتهای زیادی از اندیشههای انسان ناظر به واقعیت اند و قابل صدق و کذب هستند. علامه طباطبایی حتی تلاش میکنند توضیح دهند مفهوم «عدم» چگونه بر واقعیت تطبیق میکند (چون آنچه در خارج هست، وجود است نه عدم. در معرفتشناسیِ علامه چیزی که صادق و مطابق با واقع است یا بدیهی است یا نظری و قابل ارجاع به بدیهی.
ایشان توضیح میدهند که فلسفه ناظر به واقعیت است، علوم تجربی ناظر به واقعیت اند؛ اما در ادامه میفرمایند نکته دیگری درباره اندیشه انسان وجود دارد که کمتر مورد توجه بوده است و آن این است که «برخی از گزارهها و اندیشههای مورد تصدیق انسان یافت میشود که وضعیت دیگری دارند». بشر در حالی که میداند این گزارهها به لحاظ معرفت شناختی صادق نیستند؛ زیرا نه بدیهی اند نه نظری؛ لکن در اندیشه خود بین اینها هم قضاوت میکند و میگوید برخی از اینها درست اند و برخی نادرست.
این ادراکاتی که از سوی عقلا قابل قضاوتند اما به لحاظ معرفت شناختی قابل ارزیابی نیستند، را «ادراکات اعتباری» مینامیم؛ مثل «ناودان جاری است» زیرا ناودان جاری نمیشود.
ادراکات اعتباری اگرچه به لحاظ معرفت شناختی کاذب اند ولی با معیارهای دیگری ارزیابی میشوند. علامه طباطبایی میفرمایند ارزیابی این ادراکات بر اساس غایات و اهداف است و بر این اساس است که میتوان گفت درست و نادرست یا مفید و نامفید هستند.
مرحوم علامه طباطبایی میگویند ارزیابی اندیشههای انسان صرفاً با معیارهای معرفت شناختی صورت نمیپذیرد و نباید با معیارهای معرفت شناختی اندیشهها را ارزیابی کرد. زیرا مجازات، استعارات و در مجموع همه ادراکات اعتباری اگرچه به لحاظ معرفت شناختی صادق نیستند، اما چون برای تأمین غرضی اعتبار میشوند در مقایسه با آنها قابل ارزیابی اند و میتوان گفت که برای تأمین آن غرض مفیدند یا خیر؟ اگر این گزارهها قابل صدق و کذب معرفت شناختی بودند، باید یا بدیهی باشند یا نظری قابل ارجاع به بدیهی. در حالی که نه بدیهی اند و نه قابل ارجاع به بدیهی.
ما با اینکه میدانیم این گزارهها کاذب اند اما کذب معرفت شناختی شأن برایمان اهمیتی ندارد؛ برخی از اندیشههای انسان، ارزیابی معرفت شناسانه دارند و برخی دیگر ارزیابی معرفت شناسانه ندارند و حتی مردم عادی هم آنها را ارزیابی معرفت شناسانه نمیکنند.
به تعبیر دیگر گزارههای کاذب و خطا، در زندگی انسان کارکرد دارند و گاهی قرار است احساس شما را تغییر دهند و به همین جهت مورد تصدیق قرار میگیرند.
اینکه علامه طباطبایی میگویند رابطه تولیدی بین گزارههای اعتباری با گزارههای حقیقی وجود ندارد، یعنی همین؛ یعنی بدون ضمیمه گزاره اعتباری نمیتوان به صرف گزارههای حقیقی، گزاره اعتباری تولید کرد؛ یعنی نحوه ارزیابی ادراکات اعتباری آنها با معیارهای معرفتهای حقیقی نیست.
از نظر علامه طباطبایی ماهیت قضاوتهای اخلاقی از همین سنخ است و با ماهیت قضاوتهای معرفت شناختی فرق دارد.
اگر شما بخواهید با معیارهای معرفت شناختی در مورد گزاره اخلاقی قضاوت کنید به نتیجه نخواهی رسید، زیرا گزاره اخلاقی به لحاظ معرفت شناختی صادق نیست.
نقد و بررسی:
ارجاع ماهیت ادراک اعتباری به استعاره مفهومی دقیق نیست.
نوع تحلیل علامه طباطبایی درباره اعتبار و امور اعتباری، جنبههای وجودشناختی اعتباریات را نادیده گرفته است.
نظر شما